حاصل آزمون استخدامی و بلافاصله رفتن سرکلاس مگه قراره بهتر از این بشه؟ وقتی به جای کارورزی و کنار دست چهارتا معلم یاد گرفتن مستقیم مارو فرستادن سر کلاسای خالی و بی معلم،معلومه که الان منِ معلم باید به ناتوانیم تو مدیریت کلاس اعتراف کنم. همه راهی رو رفتم، قانون گذاشتیم، از در محبت و دوستی وارد شدم،از در تنبیه و مشق اضافه، از در منفی دادن و محرومیت از زنگ ورزش و هنر، ستاره دادن، داد زدن، دفتر فرستادن، این بچه ها سرتق تر از این حرفان که قانون مداری رو  یاد

بگیرن. بعد از سه ماه هنوز یاد نگرفتن وقتی دارم درس میدم نباید با هم حرف بزنن و تو کلاس راه برن. خیلی خسته شدم از تکرار مکررات و سردرد های هر روزه. آخه با این وضعیت قراره چی یاد بگیرن؟ خدایا به دادم برس تا اینا منو خُل نکردن. 

روزگار معلمی

مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها